سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی



دو رکعت نماز جناب میرفندرسکی وپذیرش دعوت به حق توسط بت پرستان هند

}سید ابوالقاسم استرآبادی مشهور به میر فندرسکی فرزند میرزا بیک بن سید صدر الدین استر آبادی عالم عارف، حکیم و فیلسوف بزرگ عصر صفوی )معاصر شاه عباس اولو دوم صفوی ) است. به جهت آنکه از سادات بوده به« میر» و چون زادگاهش در فندرسک از توابع استرآباد گرگان بود، به فندرسکی مشهور بود.}

 

ازجمله کرامات حکیم میر فندرسکی آن است که گفته اند: هنگامی که وی به یکی ازشهرهایهندوستان- در ایام سیاحت- رفت. اهالی ان شهر بت پرست بودند. میر روزی بهپرستشگاه آن شهر وارد شده ، و از عبادت خانه آن ها بازدید کرد .

با براهنه به گفت وگو پرداخت و آنها را از بت پرستیبازشان داشت و به اسلام فراخواند. انواع دلایل و براهین از دو سو بیان گشت.

عبادتخانه، بسیار قدیمی و محکم بود ، و حضرات کفار به این اندیشه افتادند که درموقعیت بدست آمده ، تخطئه ای در مذهب میر کنند. از همین رو به میر فندرسکیگفتند: از جمله دلایلی که دلالت بر حقیقت دین ما ، و سستی دین تو وهم کیشانتو دارد آن است که چنان چه در شهرهای شما دیده ایم ، مسجد های شما بزودیخراب میشود ، و پس از صد سال که از بنای آن می گذرد ، اثری از آن نمی ماند؛ولی عبادت خانه های ما از زمان ساخت تا اکنون که دو یا سه هزار سال ازبنای آن می گذرد ، برجا مانده ، تغییری در آن رخ نداده ، وسال ها است کهبدین محکمی باقی مانده است و همین دلالت بر بطلان مذهب تو دارد ؛ چرا کهحقیقت ، ماندنی ، و باطل ، در معرض زوال است.

میردر پاسخ گفت: دلیل بر انهدام زود هنگام مسجد های ما آن اعمال و ذکرهایی است کهمورد پذیرش حضرت باریتعالی هستند، عمارت های این دنیا توان تحمل چنینعبادت هایی را نداشته ، و خراب می شوند؛ اما در معبدهای شما اذکار واورادیخوانده میشود که پسندیده درگاه خداوند نیست، و اعمال شما به نزد او مقبولنمی افتد  پس در این صورت ، اگر اذکاری که ما در مساجد خودمان می گوییم رادر یکی از این معابدی که چنین از آنها تعریف می کنید ، بگوییم ، آن مکان ،در برابر آن همه خضوع و خشوع ، و از هیبت نام حق تعالی  فرو خواهد ریخت، وهر آینه خراب خواهد شد.

آناناستدلال میر را دور از ذهن دانسته و گفتند: تو از اهل اسلامی و اکنون دراین جا حاضر هستی ، پس آن ذکرها را در این جا بگو ، و به هر صورت که خواهی ،هر آن چه می دانی را انجام ده. آن گاه اگر خللی به این ساختمان وارد آمددر می یابیم در ادعایت راست گفته ای ، و اگر نه ، باید گفتار ما رابپذیری ، به مذهب ما در آیی ، و خدایان ما را بخوانی.

میرفندرسکی ادامه دیدار را بهفردا انداخت و خود شب را به راز و نیاز پرداخت. فردای آن روز به سوی پرستشگاه به راه افتاد. ن و مردان گردهم آمده بودند و غوغایی برپا بود. میربه پرستش گاه وارد و به بالای بام رفت. با صدای بلند اذان گفت. با اذان اوهمه ارکان برج پرستش گاه به تکان در آمد. پس از اذان، تا به زیر آمد ووارد پرستش گاه شد. درمیان بت ها رو به قبله حقیقی با فروتنی نماز ظهر وعصر به پاداشت. سجده شکر به جا آورد. از پرستش گاه بیرون آمد، هنوز چندگامیاز آن دور نشده بود که آنجا فرو ریخت و بعد هم طوفانی به پاخاست و خاک آنرا با خود برد. دیگر در آن شهر اثری از پرستش گاه برجا نماند. پس از اینواقعه، تمامی اهالی به اسلام گرویدند و از خوبان و نیکان گشتند.

 

پس ازدرگذشت وی برخی از مرتاضان هند به باور آن که بدن او کیمیا بوده است بهاصفهان آمدند تا نبش گور کنند و بدن او را درآورده به هند ببرند. سرپرستگورستان میر، شبانگاهان او را در خواب می بیند و درباره انگیزه هندوان، اورا آگاه می کند. چون سپیده دم زد سرپرست گورستان، بزرگان را خبر می کند وراز خواب و انگیزه مرتضان را به آنها بازمی گوید. با کوشش تمام و همکاریبزرگان، مقدار معینی از پیرامون گور را از پهنا و درازا و ژرفا کنده و تویآن را قیراندود کردند و سدی چون سد سکندر از قیر ساختند و این خبر به گوشهمگان رسید.

 


سایت شخصی حجت الاسلام عظیم تواضعی

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

پرشین طرح|خدمات هاستینگ|میزبانی سایت . Comment passent mes jours فیزیوتراپی سلامت . صد دروازه . . . . پیامبران الهی . . . . در مورد امام زمان علیه السلام مرجع تخصصی سئو حرفه ای مدرس زبان انگلیسی